یه فیزیکی چی می گه؟؟!!!!

یه فیزیکی چی می گه؟؟!!!!

آسمان هنوز می درخشد...
یه فیزیکی چی می گه؟؟!!!!

یه فیزیکی چی می گه؟؟!!!!

آسمان هنوز می درخشد...

سخنی با دانشجویان صنعتی

سلام به دوستای خوب صنعتی

این نوشته صرفا از دید یه دوستی هست که سعی کرد جای استاد بودن با دانشجوهاش دوست باشه.

شما ها نمی دونید من که درس می دادم با این دید بود که دارم به بهترین دوستام درس می دم و نمره خوب گرفتن اونا یعنی اینکه من نمره خوب گرفتم و نمره بد آوردن اونا یعنی من نمره بد آوردم و اونی که از این نتیجه ها خوشحال می شد و یا ناراحت بیشتر از شما من بودم. و با این دید نگاه می کردم که این دوستا قراره یه روز آینده ایران رو بسازن.حالا رسید آخر ترم و دوستام به سه دسته تقسیم شدن که حرفم با هر دسته اینه:

اول حرفم با دوستایی هست که درس رو با نمره تقریبا خوبی پاس کردن . امیدوارم که این ترم یاد گرفته باشن که خوب درس بخونن و ترم های بعد هم جزء بهترین های دانشگاه باشن.

دوم حرفم با کسایی هست که نمره متوسط گرفتن اینه که تلاش شما مطمئنا در حد بهترین ها بوده اما نمی دونستید راه دقیقا چیه حالا که متوجه شدید حتما ازش تجربه کسب کنید تا بتونید بهترین باشین.

سوم حرفم با کسایی هست که واقعا نمی دونستند چه جور با دانشگاه کشتی بگیرن تا پیروز باشن و مطمئنم الان متوجه شدن. پس ازتون خواهش می کنم که روحیتون رو از دست ندید و  از گذشته تجربه بگیرید و برای آینده موفق باشید.

در آخر از خدا هم می خوام که بهترین ها رو بهتون بده و بتونید همیشه با تلاش بهترین و موفق باشید.

...

تازه از راه رسیده ای و تمامی دردها را می دانی . دوای درها را می دانی اما کسی نیست کمکت کند تا مداوا شوند. یکه و تنها شروع می کنی  اولی را مداوا می کنی دومی را مداوا می کنی سومی .. اما خسته می شوی ...

حتی آنهایی هم که مداوا کرده ای رفته اند  و مانده ای تنها...

این آنجایی است که من دوستش ندارم....


به امید اینکه روزی میهن من آرمان میهن های دیگر شود....

تحقیقی در مورد دکتر حسابی

با سلام  

واجب است بر همگان بخوانند.......      در پاسخ علی شکوه نیا (دانشجوی برق صنعتی)

با توجه به اینکه کار به اینجا رسید باید مطالبی رو ذکر کنم.

شاید دکتر منصوری از اون طرف بوم افتاده اما واقعا در مورد دکتر گلشنی و نظراتش در مورد دکتر حسابی بی انصافیه بگیم از اونطرف بوم افتاده. دکتر گلشنی خودش شاگرد دکتر حسابی بوده.

اولا این مطلبی که شما از دکتر گلشنی در مورد دکتر حسابی گداشتید خیلی نامردیه . چون اصل گفتار این بوده :

{گزارش گر می پرسد : استاد خوبی هم بود؟
 دکتر گلشنی جواب می دهد : اگر کسی شیوه تدریس ایشان را می دانست و جزوات ایشان را قبل از کلاس مرور می کرد، می توانست از کلاس ایشان استفاده زیادی بکند. من البته جزوه های ایشان را مرور نمی کردم چون خیلی کمرنگ بودند. کسانی که می گویند کلاس آقای دکتر حسابی به درد نمی خورد، حرفهای ایشان را در کلاس درس نمی فهمیدند. آقای دکتر حسابی استاد ممتازی بودند به شرط اینکه شما مطلب را می دانستید. اما مدرس موفقی نبودند.

به طور خلاصه خود گزارشگر نتیجه مصاحبه را اینجور بیان می کنه :

مهدی گلشنی معتقد است دکتر حسابی جنبه های فلسفی فیزیک را به خوبی درک کرده بود و نه فقط بنیانگذار علم فیزیک در ایران، بلکه متفکری عمیق بود. وی معتقد است کلاس های دکتر حسابی برای مبتدیان سودمند نبود اما دانشجویان داناتر، از کلاس های او بهره های فراوان می بردند.مهدی گلشنی غلو در ستایش و نقد غیرمنصفانه دکتر حسابی را، موجب مخدوش شدن چهره دکتر حسابی در جامعه ایران می داند و بر ضرورت اجتناب از افراط و تفریط در این زمینه، تاکید می کند.  }

منبع کامل این گزارش :    اینجا 


ثانیا:

قبل از اینکه من لیسانس قبول بشم کلی در مورد دکتر حسابی مطلب خوندم مخصوصا کتاب "استاد عشق" که نوشته پسر دکتر حسابی بود (فک کنم 4 بار خوندمش) و کل امید و زندگی من شده بود . پ موقعی که رفتم دانشگاه کارم این بود در مورد نظریه ای که دکتر حسابی گفته بود (بی نهایت بودن ذرات) تحقیق کنم. پیش هر کدوم از استادام می رفتم (مخصوصا اونهایی که تو زمینه ذرات بنیادی کار می کردند) ، متاسفانه نتیجه ای حاصل نمی شد و در آخر موقعی که تهران قبول شدم فقط دوست داشتم بدونم آخر این جریان چیه. پیش هر کدوم از اساتید (داشگاه های بهشتی ، تهران و شریف) رفتم با خنده مضحک اونا روبرو شدم و معتقد بودند که اصلا حرف دکتر حسابی با خیلی از اصول فیزیک جور نیست . خلاصه از دیدگاه اساتید فیزیک دکتر انسان بزرگی بود اما واقعا رتبه علمی که پسرش گفته اصلا نبوده  و حقیقت نداشته و نظریش هم قابل قبول نبوده.

در مورد اینشتین نیز می دونید که من عاشق اینشتینم و تا حالا سه تا کتاب در مورد زندگینامه اینشتین خوندم از همه مهمتر کتاب فرانک (رفیق شش اینشتین) اما هیچ جایی اشاره به این ارتباط اینشتین و حسابی نشده . با توجه به اینکه فرانک حتی به ارتباط راننده اینشتین با اینشتین اشاره کرده اما چه جور میشه که اینشتین این ارتباط رو با حسابی داشته باشه و فرانک ذکر نکنه. پس خنده دار به نظر می رسه. (مثل اون نامه ای که میگن بین آیت الله بروجردی و اینشتین وجود داره و بعد از تحقیقات نتیجه این شد که مردم ما دوست دارن افسانه بسازن).

 ثالثا در مورد خانم آلینوش طریان:

این قضیه بر همه مشخصه که حسابی اجازه نداد این خانم بورس بشه و این رو به صورت واضح در مستندی که خود صدا و سیما در مورد خانم طریان ساخته وجود داره که خود خانم طریان این جمله رو می گه که دکتر حسابی اجازه ندادن . و مطمئنن هم قسمتی رو که می گه دکتر به دلیل زن بودنم اجازه نداده رو سانسور کردن .

رابعا:

در مورد مدرک همین قدر بگم الان ده ها نفر تو ایران هستند که داری چندین مدرک هستند (حتی بیشتر از مدارک دکتر حسابی). برای نمونه : دکتر ابراهیمی دانشگاه بهشتی. دکتر وفا دانشگاه هاروارد. دکتر بهرام پور دانشگاه شریف....

بازم اگه خواستید تو یه فرصت مناسب افراد رو با دقت و نوع مدارکشون معرفی می کنم.

خامسا:

در مورد چهره برتر به ین حرف دکتر گشنی اکفا می کنم و اگر قانه نشدید بیشتر در مورد این موسسات توضیح می دم:

{ گزارشگر می پرسد : عنوان مرد علمی سال 1990 در رشته فیزیک هم – که به دکتر حسابی تعلق گرفت – ظاهراً بی ارزش بوده.
دکتر گشنی پاسخ می دهد:
موسساتی وجود دارند که برای اشخاص نامه می نویسند و بیوگرافی اشخاص را هم برایشان می فرستند و از آنها می خواهند که آن را تصحیح کنند. بعد می گویند اگر می خواهید پس از انتشار این کتاب یک نسخه آن را برای شما بفرستیم، 200 یا 300 دلار بفرستید تا شما را مرد سال یا جزو چند نفر برگزیده فلان رشته علمی معرفی می کنیم. این کار خیلی رایج است. موسسه کمبریج یکی از این موسسات است.


حرف آخر: حسابی آدم بزرگی بود کاش همون قدری که بزرگ بود نمایشش می دادند تا الان اینجور بازیچه دست آدما نشه. هرچند این حرفها نشانه شخصیت قاضیان می باشد نه شخصیت دکتر حسابی و دکتر بازیچه نیست بلکه انسانهای قاضی بازیچه شدن (مثل من).


حسابی هر آنچه بود من دوستش می دارم چون او تصمیمش این بود ایران من را بسازد


درباره دکتر حسابی، بزرگنمایی شده است

درباره دکتر حسابی، بزرگنمایی شده است
می دونم خیلی ها دکتر حسابی رو الگو خود می دونند اما بگذارید واقعیت رو درمورد آنچه ایرج حسابی (پسر دکتر حسابی) در مورد پدرش گفته رو به صورت دقیق تر بررسی کنیم.
در ادامه مطلب نظر دکتر منصوری دانشگاه شریف رو بخونید. کسانی که دوست ندارن افسانه دکتر حسابی براشون خراب بشه لطفا این مطلب رو نخونن.
 
ادامه مطلب ...

نگاه هدایت به مقوله عشق

...تو از درد عشق کیف می کنی نه از عشق و این درد عشق است که تو را هنرمند کرده این عشق کشته شده است

هیچ حقیقتی خارج از وجود خودمان نیست در عشق این مطلب بهتر معلوم می شود چون هر کس با قوه ی تصور خودش کس دیگر را دوست دارد واین از قوه ی تصور خودش است که کیف می برد نه از زنی که جلوی اوست و گمان می کند که دوست دارد آن زن قوه ی نهایی خودمان است یک موهوم است که با حقیقت خیلی فرق دارد..


هنوز نتونستم بفهمم تا چه حد این جملات هدایت (یک انسان بورژال)، صادقه ...


انسان ...

انسان نمی تواند به آسمان نیندیشد مگر انسان هایی که به چریدن مشغولند و پوزه در خاک دارند و غرقه در آب و علف اند؛اینها که گوسفندان دو پایند ؛ سخن از انسان است ، انسان یعنی یک موجود رو به بالا ، عاشق اسمان ، تنها فرشته ای که به زمین افتاده است و تا به آسمانش باز نگردد آرام  نمی گیرد.

و برای چنین موجودی ، چه دردی بالاتر از" بی خبری" است...

دکتر شریعتی

راسل بزرگ

این کلیپ مربوط به فیلسوف بزرگ راسل می باشدکه به دو نکته اشاره می کند . یکی نکته  فکری و دیگری نکته اخلاقی:

نکته فکری:

هیچ وقت به خودتان اجازه ندهید که آنچه را دوست دارید حقیقت داشته باشد و یا آنچه را که فکر می کنید حقیقت بودنش برای بشر مفید است ، شما را منحرف کند.

نکته اخلاقی:

باید بگویم عشق ورزیدن خردمندانه و تنفر ورزیدن ابلهانه است.باید بیاموزیم که یکدیگر را تحمل کنیم و باید بیاموزیم تا با این واقعیت که دیگران ممکن است حرفهایی بزنند که به مزاج ما خوش نیاید ، باید کنار بیاییم.

 

برای دانلود کلیپ  اینجا را کلیک نمایید.

با تشکر از خانم بهداد که این مطلب رو برام ارسال کردند.

برنده جایزه نوبل فیزیک امسال مستر هیگز بود!

کمیته اعطای جوایز نوبل روز سه شنبه اعلام کرد "پیتر هیگز" انگلیسی و "فرانسوا انگلرت" بلژیکی به طور مشترک موفق به دریافت جایزه نوبل فیزیک 2013 شدند.به گزارش عصر هامون، به نقل از خبرگزاری رویترز ؛ این دو دانشمند پس از تایید نظریه آنها در آزمایشگاه های مرکز تحقیقاتی "سرن CERN" برای دریافت جایزه یک میلیون و ۲۵۰ هزار دلاری نوبل فیزیک برگزیده شدند.

اعطای جایزه نوبل فیزیک به طور مشترک به یک انگلیسی و یک بلژیکی

تبریک

با تمام وجود روز دانشجو رو به تمام دانشجو ها تبریک می گم...

به مناسبت روز دانشجو

روز دانشجو، در ایران به ۱۶ ماه آذر اطلاق می‌شود. این روز، به یاد سه دانشجو (دو هوادار حزب توده ایران و یک هوادار جبهه ملی ایران) که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون نایب رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ (حدود چهار ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد همان سال) در دانشگاه تهران کشته شدند، گرامی داشته می‌شود.

 

در دههٔ ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۰، پس از سقوط حکومت رضاشاه پهلوی و ایجاد فضای بازتر، فعالیتهای سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه تهران (تنها موسسه مدرن آموزش عالی آن زمان در ایران) بسیار افزایش یافت. در این دوران حزب توده، از نفوذ بسیاری در بین دانشجویان برخوردار بود چنانکه بنا به گزارشهای مختلف، بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه تهران عضو و یا هوادار این حزب بودند. اما در دوران نخست وزیری محمد مصدق و افزایش محبوبیت جبههٔ ملی در اوایل دهه ۱۳۳۰، محوریت این حزب در دانشگاه به چالش کشیده شد. پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمانهای سیاسی تشکیل دهنده جبهه ملی، برای دوره کوتاهی در یک ائتلاف ضعیف، تحت نام نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند و تظاهرات‌ها و اعتصابهای پراکنده‌ای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران و همچنین بازار، از جمله در تاریخ ۱۶ مهر و ۲۱ آبان، در اعتراض به محاکمه مصدق برگزار شد.

 

چند هفته پس از این وقایع، اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا (که در زمان نخست وزیری مصدق قطع شده بود) از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران خواهد آمد. این موضوع بهانه لازم برای اعتراضات را فراهم کرد و در ۱۴ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاسها پرداختند و ناآرامی تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. دولت وقت برای پیشگیری از هرگونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت. سربازان و نیروهای ویژه ارتشی پس از هجوم به دانشگاه، به کلاسهای درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. نیروهای امنیتی در دانشکده فنی، اقدام به شلیک تیر کردند که موجب مرگ سه دانشجوی این دانشکده به نامهای احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعت‌رضوی و مصطفی بزرگ‌نیا شد. فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال مشهود نیروهای نظامی بود، دریافت کرد.

وقایع آذر ۱۳۳۲، نمایانگر واکنش دولت کودتا به فعالیتهای دانشجویی بود و به دنبال آن سرکوب نظام‌مند تمامی اشکال دیگر مخالفتها، روی داد. ۱۶ آذر، توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از ایران بود، روز دانشجو نامیده شد.دانشجویان پس از آن، هر سال در این روز اعتصابهای دانشجویی به راه می‌انداختند و در واقع ۱۶ آذرماه به معیار خوبی برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت شاه و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران، تبدیل شد. این روز از آنزمان، همچنان از اهمیت تاریخی برجسته‌ای در ایران برخوردار بوده است.


برگرفته از سایت ویکیپدیا