تازه از راه رسیده ای و تمامی دردها را می دانی . دوای درها را می دانی اما کسی نیست کمکت کند تا مداوا شوند. یکه و تنها شروع می کنی اولی را مداوا می کنی دومی را مداوا می کنی سومی .. اما خسته می شوی ...
حتی آنهایی هم که مداوا کرده ای رفته اند و مانده ای تنها...
این آنجایی است که من دوستش ندارم....
به امید اینکه روزی میهن من آرمان میهن های دیگر شود....